::. اشک تنهایی .::

متن مرتبط با «حالمان» در سایت ::. اشک تنهایی .:: نوشته شده است

حالمان بد نیست ...

  • حالمان بد نیست غم کم می‌خوریمکم که نه! هر روز کم کم می‌خوریمآب می‌خواهم، سرابم می‌دهندعشق می‌ورزم عذابم می‌دهندخود نمی‌دانم کجا رفتم به خواباز چه بیدارم نکردی آفتاب؟خنجری بر قلب بیمارم زدندبی‌گناهی بودم و دارم زدنددشنه‌ای نامرد بر پشتم نشستاز غم نامردمی پشتم شکستسنگ را بستند و سگ آزاد شدیک شبه بیداد آمد، داد شدعشق آخر تیشه زد بر ریشه امتیشه زد بر ریشه ی اندیشه امعشق اگر این است مرتد می‌شومخوب اگر این است من بد می‌شومبس کن ای دل نابسامانی بس استکافرم دیگر مسلمانی بس استدر میان خلق سردرگم شدمعاقبت آلوده مردم شدمبعد ازین با بی‌کسی خو می‌کنمهر چه در دل داشتم رو می‌کنمنیستم از مردم خنجر به دستبت پرستم بت پرستم بت پرست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حالمان بد نیست...

  • حالمان, بد نیست غم کم میخوریمکم که نه هر روز کم کم میخوریمآب می خواهم سرابم میدهندعشق میورزم عذابم میدهندخود نمیدانم کجا رفتم به خواباز چه بیدارم نکردی آفتاب ؟خنجری بر قلب بیمارم زدنندبیگناهی بودم و دا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها